بابک حمیدیان
بابک حمیدیان در تهران، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر اهل ایران است. وی فعالیت خود را در سال ۱۳۸۲ با فیلم قدمگاه شروع کرد و با مجموعه تلویزیونی به کجا چنین شتابان به شهرت رسید.
بابک حمیدیان در تهران، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر اهل ایران است. وی فعالیت خود را در سال ۱۳۸۲ با فیلم قدمگاه شروع کرد و با مجموعه تلویزیونی به کجا چنین شتابان به شهرت رسید.
موضوع دربارهٔ بادیگاردی است به نام حیدر که وظیفه حفاظت از مسؤولان بلندپایه کشور را برعهده دارد. نقش او را پرویز پرستویی بازی میکند. حیدر شخصیت آرمانگرایی است که مسائلی را در کارش میبیند و این مسائل او را نسبت به کارش دچار تضاد و شک و تردید میکند.
داستان دربارهٔ مادریست که پس از مرگش، فرزندان او به خانهاش میآیند و از طریق پرستار مادر متوجه میشوند که وصیت کرده که سه روز پس از مرگش او را به خاک بسپارند… فرزندان بر سر عمل به وصيت دچار اختلافاتي ميشوند و پس از دو روز متوجه ميشوند مادرشان نصف اموال و زمين هايش را و همچنين خانه اش را به نام پرستار خود کرده است و...
داستان فیلم از دهه 50 آغاز میشود و داستان یک ساواکی به نام اسماعیل یارجانلو (رضا عطاران) است که درگیر ماجراهایی میشود. این ساواکی در کازینو در یک بخت آزمایی 5000 متر زمین در عباسآباد میبرد و بر اثر انقلاب مجبور به خروج از کشور میشود و وکالت زمین را به دوستش جلال خاوندی (بابک حمیدیان) میدهد و …
بهار پسرش پیام دچار سرطان شده و دکترها همه راهها را رفته و هیچ راهی برای درمان این بچه غیر از استفاده از بانک خون بند ناف نیافتهاند و این در حالیست که بهار از همسرش جدا شده و با همسر فعلیش حسین زندگی میکند. از طرفی پدر پیام به جرم قتل و تجاوز تا یک ماه دیگر اعدام میشود. بهار نهایتاً برای به دنیا آوردن بچه جدید مجبور میشود علیرغم میل قلبی خود و همسرش از همسرش جدا بشود تا بتواند با پدر پیام ازدواج کند و …
قسمت یازدهم منتشر شد.
در خلاصهٔ داستان این مجموعهٔ تلویزیونی آمده است: «ما رفیقبازیم، پای حق وایمیستیم، بزنن میزنیم، بکشن، میکشیم، ما هفتا تا تهش میریم؛ ولی نمیبخشیم، تهش هر چی که باشه بازم هستیم، بازم هفتیم.»
فیلم جشن دلتنگی درباره رابطه واقعی آدم ها و گره خوردن آن با فضای مجازی است.مردی 32 ساله که سودای شهرت دارد. افسانه و رضا در میانسالی، مشکلات تازه ای را تجربه می کنند.کاوه و لاله در انتظار تولد اولین فرزندشان هستند و سارا، دختر جوانی است که تصمیم دارد با هویت جدیدی به زندگی خود ادامه دهد...
در فیلم هیهات این فیلم چهار اپیزودی سعی در نمایش چهار گوشه از ارتباط مردمان معاصر با فرهنگ و منش عاشورایی دارد. "نمایش شوق زیارت و توسل"، " حس عزت نفس و غیرت انسانی با پیروی از سیدالشهدا"، تاثیرگذاری و ماندگاری خطبه حضرت زینب (س)" و "رویارویی مدافعان حرم با داعشیان" توصیف محتوایی این چهار گوشه است.
رضا با موتور مسافرکشی میکند. او در نگاه اهالی، شیرین عقل است، لیکن در باطن جوانی با عاطفه و مهربان و برخوردار از سلامت کامل ذهنی است. در نزدیکی محل زندگی رضا، روستای کوچکی است که بخشی از جاده آن در مسیر سیل ویران شدهاست. اهالی برای تردد به آنجا ناچارند با موتورهای مسافرکش و از راه جنگلی عبور کنند. در همین ایام، لیلا معلم جدید روستا از راه میرسد و برای رفتن به مدرسه ناچار میشود با موتور سفر کند. رضا دلباخته لیلا شده، رفته رفته احوالاتش به گونهای تغییر مییابد که مادرش او را برای شفا به امامزاده میبرد...
بغض داستان تلخ مهاجرت است . ماجرای پرتنش عشق و نفرت و داستان دو روایت از دو مقطع زندگی حامد و ژاله در استانبول است . ژاله و حامد دو جوان از نسل سوم مهاجران ایرانی هستند که ناخواسته تن به مهاجرت دادهاند .
اواخر جنگ جهانی دوم و در 18 شهریور 1324 باشگاه «دوچرخه سواران» تاسیس شد. این مجموعه با ایجاد چندین رشته ورزشی، از 22 بهمن 1328 با نام «تاج» فعالیت خود را ادامه داد و در 20 فروردین 1358 با تغییر اسم به «استقلال» حیات خود را تداوم بخشیده است. این باشگاه که تیم فوتبال آن با 4 حضور در فینال مهم ترین رویداد باشگاهی آسیا و کسب 2 جام از این رقابت ها، یکی از سه تیم پرافتخار این قاره محسوب می شود، در کارنامه خود فتح تعداد جام های بسیاری را در رشته های مختلف ورزشی به خصوص رشته پرطرفدار فوتبال دارد تا هوادران بی شماری، آن را محبوب خود بدانند..